Friday, August 18, 2006

20


شراب‌ استهزا مي‌كند و مسكرات عربده‌ مي‌آورد، و هر كه‌ به‌ آن‌ فريفته‌ شود حكيم‌ نيست‌. 2 هيبت‌ پادشاه‌ مثل‌ غرّش‌ شير است‌، و هر كه‌خشم‌ او را به‌ هيجان‌ آورد، به‌ جان‌ خود خطا مي‌ورزد. 3 از نزاع‌ دور شدن‌ براي‌ انسان‌ عزّت‌ است‌، اما هر مرد احمق‌ مجادله‌ مي‌كند. 4 مرد كاهل‌ به‌ سبب‌ زمستان‌ شيار نمي‌كند، لهذا در موسم‌ حصاد گدايي‌ مي‌كند و نمي‌يابد. 5 مشورت‌ در دل‌ انسان‌ آب‌ عميق‌ است‌، اما مرد فهيم‌ آن‌ را مي‌كشد. 6 بسا كسانند كه‌ هر يك‌ احسان‌ خويش‌ را اعلام‌ مي‌كنند، اما مرد امين‌ را كيست‌ كه‌ پيدا كند. 5 مرد عادل‌ كه‌ به‌ كاملّيت‌ خود سلوك‌ نمايد، پسرانش‌ بعد از او خجسته‌ خواهند شد. 8 پادشاهي‌ كه‌ بر كرسي‌ داوري‌ نشيند، تمامي‌ بدي‌ را از چشمان‌ خود پراكنده‌ مي‌سازد. 9 كيست‌ كه‌ تواند گويد: «دل‌ خود را طاهر ساختم‌، و از گناه‌ خويش‌ پاك‌ شدم‌؟» 10 سنگهاي‌ مختلف‌ و پيمانه‌هاي‌ مختلف‌، هر دو آنها نزد خداوند مكروه‌ است‌. 11 طفل‌ نيز از افعالش‌ شناخته‌ مي‌شود، كه‌ آيا اعمالش‌ پاك‌ و راست‌ است‌ يا نه‌. 12 گوش‌ شنوا و چشم‌ بينا، خداوند هر دو آنها را آفريده‌ است‌. 13 خواب‌ را دوست‌ مدار مبادا فقير شوي‌. چشمان‌ خود را باز كن‌ تا از نان‌ سير گردي‌. 14 مشتري‌ مي‌گويد بد است‌، بد است‌، اما چون‌ رفت‌ آنگاه‌ فخر مي‌كند. 15 طلا هست‌ و لعلها بسيار، اما لبهاي‌ معرفت‌ جواهر گرانبها است‌. 16 جامه‌ آنكس‌ را بگير كه‌ به‌ جهت‌ غريب‌ ضامن‌ است‌، و او را به‌ رهن‌ بگير كه‌ ضامن‌ بيگانگان‌ است‌. 17 نان‌ فريب‌ براي‌ انسان‌ لذيذ است‌، اما بعددهانش‌ از سنگ‌ريزه‌ها پر خواهد شد. 18 فكرها به‌ مشورت‌ محكم‌ مي‌شود، و با حسن‌ تدبير جنگ‌ نما. 19 كسي‌ كه‌ به‌ نمّامي‌ گردش‌ كند، اسرار را فاش‌ مي‌نمايد؛ لهذا با كسي‌ كه‌ لبهاي‌ خود را مي‌گشايد معاشرت‌ منما. 20 هر كه‌ پدر و مادر خود را لعنت‌ كند چراغش‌ در ظلمت‌ غليظ‌ خاموش‌ خواهد شد. 21 اموالي‌ كه‌ اوّلاً به‌ تعجيل‌ حاصل‌ مي‌شود، عاقبتش‌ مبارك‌ نخواهد شد. 22 مگو كه‌ از بدي‌ انتقام‌ خواهم‌ كشيد، بلكه‌ بر خداوند توكّل‌ نما و تو را نجات‌ خواهد داد. 23 سنگهاي‌ مختلف‌ نزد خداوند مكروه‌ است‌، و ترازوهاي‌ متقلّب‌ نيكو نيست‌. 24 قدمهاي‌ انسان‌ از خداوند است‌، پس‌ مرد راه‌ خود را چگونه‌ بفهمد؟ 25 شخصي‌ كه‌ چيزي‌ را به‌ تعجيل‌ مقدّس‌ مي‌گويد، و بعد از نذر كردن‌ استفسار مي‌كند، در دام‌ مي‌افتد. 26 پادشاه‌ حكيم‌ شريران‌ را پراكنده‌ مي‌سازد و چوم‌ را بر ايشان‌ مي‌گرداند. 27 روحِ انسان‌، چراغ‌ خداوند است‌ كه‌ تمامي‌ عمقهاي‌ دل‌ را تفتيش‌ مي‌نمايد. 28 رحمت‌ و راستي‌ پادشاه‌ را محافظت‌ مي‌كند، و كرسي‌ او به‌ رحمت‌ پايدار خواهد ماند. 29 جلال‌ جوانان‌ قوّت‌ ايشان‌ است‌، و عزّت‌ پيران‌ موي‌ سفيد. 30 ضربهاي‌ سخت‌ از بدي‌ طاهر مي‌كند و تازيانه‌ها به‌ عمق‌ دل‌ فرو مي‌رود

No comments: